معرفی نقد و بررسی سریال The Boys

آشنایی با بهترین و پر رتبه ترین سریالهای دنیا

معرفی نقد و بررسی سریال The Boys

۶,۸۱۶ بازديد

 



در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که ابرقهرمانان قله‌های شهرت و محبوبیت را درنوردیده‌اند و به عضو جدایی‌ناپذیر هنر هشتم تبدیل شده‌اند. فیلم‌ها و سریال‌هایی ابرقهرمان‌محور که بر اساس کمیک بوک‌ها یا بدون الهام‌گیری از آن‌ها تولید می‌شوند، عضو جدایی‌ناپذیر صنعت تصاویر متحرک هستند و ارتباط‌های معناداری را با هم شکل می‌دهند. قطعا وقتی کمیت این آثار بیش‌تر از حد مشخصی شود، شاهد شباهت‌هایی غیرقابل اجتناب خواهیم بود. سریال The Boys اما اتمسفر خاص و متفاوتی خلق می‌کند که نه تنها بکر است، بلکه حساب‌شده و دقیق دنبال می‌شود.
همین چند وقت پیش بود که Avengers Endgame توانست تقریبا ۲۰ فیلم یک یونیورس سینمایی را به پایان برساند و رکورد پرفروش‌ترین فیلم سینمایی تاریخ را به نام خود بزند. پس از آن Spider-Man Far From Home اکران شد و مجددا قدرت ژانر ابرقهرمانی را از بعد پول‌سازی نمایان کرد. اما نکته جالب اینجاست که برای اثری دیگر از ژانر ابرقهرمانی باید چندین ماه صبر کنیم. همچنین لازم به ذکر است که نمی‌توان انتظار داشت فیلم جوکر، بلاک‌باستری عظیم باشد. جوکر حتی بر اساس کمیک‌ها هم تولید نشده و از این رو، بسیاری معتقدند بخش ابرقهرمانی آن قسمت کمتری از اثر را تشکیل خواهد داد. حال ممکن است طرفداران این ژانر سری به انیمه‌ها بزنند و دنبال ابرقهرمانان ژاپنی بگردند. اما من پیشنهاد بهتری برای این دسته از افراد دارم: سریال The Boys. نخستین فصل این سریال به همان دلیلی که ذکر شد، در بهترین زمان ممکن پخش شده است. The Boys آمده تا عطش ابرقهرمانی مخاطبان را برای مدتی رفع کند و این رسالت خود را به شیوه‌ای متفاوت، عالی انجام می‌دهد.

 

تا به‌حال از خودتان پرسیده‌اید اگر ابرقهرمانان واقعا وجود داشتند، در دنیای کنونی ما چگونه جا می‌گرفتند؟ از کلیشه‌های همیشگی داستان‌های سوپرهیرویی خسته شده‌اید؟ اگر جوابتان به این سوالات مثبت است، سریال The Boys دقیقا برای شما ساخته شده. این عنوان در خلاف جهت رودی بسیار عمیق و مواج حرکت و از همان ابتدا با بیننده ارتباط پویایی را برقرار می‌کند. آن هم در دنیایی واقعی که ابرقهرمانان مورد ستایش بسیاری واقع می‌شوند و نمی‌توان یک روز با ندیدن تیشرت‌های اسپایدرمن یا ماگ‌ بتمن پشت سر گذاشت. همه این‌ها بدان معناست که ابرقهرمانان یک صنعت به شمار می‌روند و بسیار پولساز هستند.

نقد سریال The Boys

تلاش‌های غیررسمی و مستقل برای ورود به این صنعت عمدتا یا شکست می‌خورند یا حرف چندانی برای گفتن ندارند. همین چند وقت پیش بود که فیلم Brightburn به سینماها راه یافت و نتوانست به خوبی مقصود مورد نظرش را مطرح کند. برایت‌برن قصد داشت سوپرمنی بد را به مخاطبش ارائه دهد و در نهایت فراموش کرد چگونه به آن پیچ و تاب‌های سینمایی ببخشد. اما اگر می‌خواهید بدانید کجا می‌توان شخصیتی که این فیلم قصد نشان دادنش داشت را ببینید، باز هم باید به سریال The Boys سری بزنید. سریال نه تنها همان منطق را برای هر شخصیت بهتر عملی کرده، بلکه ارتباطات کاراکترها را نیز در نظر گرفته و آن را به نوعی برای انتقال پیامش به کار می‌برد.

دنیای وارونه

نقد سریال The Boys

پیامی که کمیک‌های اسپایدرمن و اقتباس زیبای ریمی قصد بیانش داشتند را به یاد دارید؟ «با قدرت‌های بزرگ، مسئولیت‌های بزرگی نیز می‌آیند». تمام تلاش اتمسفر خلق شده در The Boys این است که ایدئولوژی مطرح شده را نادیده بگیرد. یعنی اگر ابرقهرمانت مسئولیت‌پذیر و سخت‌کوش باشد، در دنیای فاسد اطرافش جایی ندارد. و نکته جالب‌تر اینجاست که این ابرقهرمانان نمادی از خدایان دروغین جوامع مدرن هستند. صنایعی که در روز بارها کارهایی غیراخلاقی می‌کنند و پشت ماسک خیرخواه خود باقی می‌مانند. مردمی که تحمل پذیرفتن این موارد را نیز ندارند، به تحسین آن‌ها پرداخته و روز به روز معده آن‌ها را از غذایی به نام توجه سیر می‌کنند. دلیلی که بخش جامعه‌گرایانه The Boys قابل تحسین است، استعاره بزرگ دنیایش محسوب می‌شود. قسمتی از سخنانی که سریال‌هایی همچون Mr.Robot قصد داشتند با بیانی صریح و روشنگرانه ارائه دهند، طی این سریال در قالب یک تشبیه و استعاره بزرگ به ناخودآگاه مخاطب منتقل می‌شوند.

حتی دو گروهی که در The Boys وجود دارند نیز بی‌شباهت به جو مستر روبات نیستند. گروه «هفت» که متشکل از برترین (و در عین حال بدترین) ابرقهرمانان غول این صعنت یعنی شرکت Vought است و گروه «پسران» که در تلاشند تا این افراد از خود راضی را پایین بکشند. گروه هفت و به طور کلی شرکت وات درست مانند سرمایه‌دار داستان مستر روبات یعنی E Corp واقع شده‌اند و پسران در اصل دار و دسته «الیوت آلدرسون» برای مقابله محسوب می‌شوند.

نقد سریال The Boys

ما در طول فصل اول سریال The Boys دو شخصیت اصلی را شاهد هستیم. «هیو (هیویی) کمپبل»، انسانی بسیار معمولی و روزمره که در تحولی بسیار پردازش‌شده بخش مهمی از خود را در می‌یابد و «انی جنوئری» که قصد دارد ابرقهرمانی درستکار و صادق باشد و به تنها هدف خود، یعنی نجات انسان‌ها برسد. اما در قسمت اول تند و تیز این فصل متوجه می‌شویم که دنیای این داستان، جایی برای هر دوی این افراد ندارد. «اِی-ترین»، ابرقهرمان بسیار سریع گروه هفت از درون دوست دختر هیویی می‌گذرد و او را به قطره‌های پخش خون تبدیل می‌کند و اینجاست که سیر تحول این شخصیت آغاز می‌شود. در اصل منحنی شخصیتی هیویی به قدری خوب تعریف می‌شود که ضعف‌های کوچک و ریز فنی را پوشش می‌دهد.

سپس داستان شخصیت «بیلی بوچر» را با بازی «کارل اربن» به ما معرفی می‌کند. فردی که نقش «راست کول» شوخ‌طبع داستان The Boys را بازی می‌کند. بوچر اما برخلاف کول سخنرانی‌هایی چند دقیقه‌ای نمی‌کند و دنیای اطرافش را با لهجه بریتانیایی خود به شوخی می‌گیرد. نقابی که برخی انسان‌ها پس از شکست‌های خود بر چهره می‌گذارند و خود واقعیشان را مخفی می‌کنند. اربن در این نقش و «جک کویِید» در نقش هیویی به بهترین نحو با فیلمنامه و کارگردان ارتباط گرفته‌اند و همین موضوع باعث شده با بیننده هم شبکه‌ای از فعل و انفعالات را تشکیل دهند.

نقد سریال The Boys

اتمسفر کلی روایت در کنار طنز عمدتا سیاهش، مسائل را به‌طوری همین چند وقت پیش بود که Avengers Endgame توانست تقریبا ۲۰ فیلم یک یونیورس سینمایی را به پایان برساند و رکورد پرفروش‌ترین فیلم سینمایی تاریخ را به نام خود بزند. پس از آن Spider-Man Far From Home اکران شد و مجددا قدرت ژانر ابرقهرمانی را از بعد پول‌سازی نمایان کرد. اما نکته جالب اینجاست که برای اثری دیگر از ژانر ابرقهرمانی باید چندین ماه صبر کنیم. همچنین لازم به ذکر است که نمی‌توان انتظار داشت فیلم جوکر، بلاک‌باستری عظیم باشد. جوکر حتی بر اساس کمیک‌ها هم تولید نشده و از این رو، بسیاری معتقدند بخش ابرقهرمانی آن قسمت کمتری از اثر را تشکیل خواهد داد. حال ممکن است طرفداران این ژانر سری به انیمه‌ها بزنند و دنبال ابرقهرمانان ژاپنی بگردند. اما من پیشنهاد بهتری برای این دسته از افراد دارم: سریال The Boys. نخستین فصل این سریال به همان دلیلی که ذکر شد، در بهترین زمان ممکن پخش شده است. The Boys آمده تا عطش ابرقهرمانی مخاطبان را برای مدتی رفع کند و این رسالت خود را به شیوه‌ای متفاوت، عالی انجام می‌دهد.

 

تا به‌حال از خودتان پرسیده‌اید اگر ابرقهرمانان واقعا وجود داشتند، در دنیای کنونی ما چگونه جا می‌گرفتند؟ از کلیشه‌های همیشگی داستان‌های سوپرهیرویی خسته شده‌اید؟ اگر جوابتان به این سوالات مثبت است، سریال The Boys دقیقا برای شما ساخته شده. این عنوان در خلاف جهت رودی بسیار عمیق و مواج حرکت و از همان ابتدا با بیننده ارتباط پویایی را برقرار می‌کند. آن هم در دنیایی واقعی که ابرقهرمانان مورد ستایش بسیاری واقع می‌شوند و نمی‌توان یک روز با ندیدن تیشرت‌های اسپایدرمن یا ماگ‌ بتمن پشت سر گذاشت. همه این‌ها بدان معناست که ابرقهرمانان یک صنعت به شمار می‌روند و بسیار پولساز هستند.

نقد سریال The Boys

تلاش‌های غیررسمی و مستقل برای ورود به این صنعت عمدتا یا شکست می‌خورند یا حرف چندانی برای گفتن ندارند. همین چند وقت پیش بود که فیلم Brightburn به سینماها راه یافت و نتوانست به خوبی مقصود مورد نظرش را مطرح کند. برایت‌برن قصد داشت سوپرمنی بد را به مخاطبش ارائه دهد و در نهایت فراموش کرد چگونه به آن پیچ و تاب‌های سینمایی ببخشد. اما اگر می‌خواهید بدانید کجا می‌توان شخصیتی که این فیلم قصد نشان دادنش داشت را ببینید، باز هم باید به سریال The Boys سری بزنید. سریال نه تنها همان منطق را برای هر شخصیت بهتر عملی کرده، بلکه ارتباطات کاراکترها را نیز در نظر گرفته و آن را به نوعی برای انتقال پیامش به کار می‌برد.

دنیای وارونه

نقد سریال The Boys

پیامی که کمیک‌های اسپایدرمن و اقتباس زیبای ریمی قصد بیانش داشتند را به یاد دارید؟ «با قدرت‌های بزرگ، مسئولیت‌های بزرگی نیز می‌آیند». تمام تلاش اتمسفر خلق شده در The Boys این است که ایدئولوژی مطرح شده را نادیده بگیرد. یعنی اگر ابرقهرمانت مسئولیت‌پذیر و سخت‌کوش باشد، در دنیای فاسد اطرافش جایی ندارد. و نکته جالب‌تر اینجاست که این ابرقهرمانان نمادی از خدایان دروغین جوامع مدرن هستند. صنایعی که در روز بارها کارهایی غیراخلاقی می‌کنند و پشت ماسک خیرخواه خود باقی می‌مانند. مردمی که تحمل پذیرفتن این موارد را نیز ندارند، به تحسین آن‌ها پرداخته و روز به روز معده آن‌ها را از غذایی به نام توجه سیر می‌کنند. دلیلی که بخش جامعه‌گرایانه The Boys قابل تحسین است، استعاره بزرگ دنیایش محسوب می‌شود. قسمتی از سخنانی که سریال‌هایی همچون Mr.Robot قصد داشتند با بیانی صریح و روشنگرانه ارائه دهند، طی این سریال در قالب یک تشبیه و استعاره بزرگ به ناخودآگاه مخاطب منتقل می‌شوند.

حتی دو گروهی که در The Boys وجود دارند نیز بی‌شباهت به جو مستر روبات نیستند. گروه «هفت» که متشکل از برترین (و در عین حال بدترین) ابرقهرمانان غول این صعنت یعنی شرکت Vought است و گروه «پسران» که در تلاشند تا این افراد از خود راضی را پایین بکشند. گروه هفت و به طور کلی شرکت وات درست مانند سرمایه‌دار داستان مستر روبات یعنی E Corp واقع شده‌اند و پسران در اصل دار و دسته «الیوت آلدرسون» برای مقابله محسوب می‌شوند.

نقد سریال The Boys

ما در طول فصل اول سریال The Boys دو شخصیت اصلی را شاهد هستیم. «هیو (هیویی) کمپبل»، انسانی بسیار معمولی و روزمره که در تحولی بسیار پردازش‌شده بخش مهمی از خود را در می‌یابد و «انی جنوئری» که قصد دارد ابرقهرمانی درستکار و صادق باشد و به تنها هدف خود، یعنی نجات انسان‌ها برسد. اما در قسمت اول تند و تیز این فصل متوجه می‌شویم که دنیای این داستان، جایی برای هر دوی این افراد ندارد. «اِی-ترین»، ابرقهرمان بسیار سریع گروه هفت از درون دوست دختر هیویی می‌گذرد و او را به قطره‌های پخش خون تبدیل می‌کند و اینجاست که سیر تحول این شخصیت آغاز می‌شود. در اصل منحنی شخصیتی هیویی به قدری خوب تعریف می‌شود که ضعف‌های کوچک و ریز فنی را پوشش می‌دهد.

سپس داستان شخصیت «بیلی بوچر» را با بازی «کارل اربن» به ما معرفی می‌کند. فردی که نقش «راست کول» شوخ‌طبع داستان The Boys را بازی می‌کند. بوچر اما برخلاف کول سخنرانی‌هایی چند دقیقه‌ای نمی‌کند و دنیای اطرافش را با لهجه بریتانیایی خود به شوخی می‌گیرد. نقابی که برخی انسان‌ها پس از شکست‌های خود بر چهره می‌گذارند و خود واقعیشان را مخفی می‌کنند. اربن در این نقش و «جک کویِید» در نقش هیویی به بهترین نحو با فیلمنامه و کارگردان ارتباط گرفته‌اند و همین موضوع باعث شده با بیننده هم شبکه‌ای از فعل و انفعالات را تشکیل دهند.

نقد سریال The Boys

اتمسفر کلی روایت در کنار طنز عمدتا سیاهش، مسائل را به‌طوری درام‌گونه جدی می‌گیرد.

قسمت اول این سریال حکم برگ برنده‌ای را داراست که می‌تواند با بسیاری از آثار سینمایی رقابت تنگاتنگی داشته باشد. با اینکه در این قسمت سرعت معرفی دنیای وارونه سریال به مخاطب زیاد است، تعقل قابل تحسین پشت آن، این حماسه یک ساعته را به شدت منطقی می‌کند و ذهن بیننده را برای رویارویی با استدلال‌های گسترده این فصل آماده می‌سازد.

قسمت‌های بعد، از میراث نخستین اپیزود بیش‌ترین بهره را می‌برند و شیوه خود را در ارائه پیچش‌های متفاوت داستانی به کار می‌گیرند. گاهی شاهد استفاده از المان‌های زیرژانرهای متفاوت هستیم و کارگردان به‌خوبی توانسته تعادل مد نظر بین این عناصر را حفظ کند. اتمسفر کلی روایت در کنار طنز عمدتا سیاهش، مسائل را به‌طوری درام‌گونه جدی می‌گیرد و می‌تواند در کنار وحشی‌گرایانه بودن پیشروی داستانش، روی تپش قلب بیننده نیز اثرگذار باشد. در اصل بالانس ایجاد شده بین بخش درام بیش‌تر اجتماعی فیلمنامه و قسمت ابرقهرمان‌محور مثال‌زدنی است و باید کلاهمان را به افتخار تیم سازنده برداریم.

بی‌شک نوشتن فصل اول سریال The Boys کار سختی محسوب می‌شود؛ مخصوصا با توجه به اینکه کمیک‌های «گارث انیس» و «دریک رابرتسون» منبع اقتباس آن هستند. خلق دنیای سریال اما عالی انجام شده. نکته اینجاست که فیلمنامه‌نویسان کیفیت را فدای وفاداری صد درصدی به کمیک‌ها نکرده‌اند و تغییرات راهبردی کارگشایی را در روند کلی روایت ایجاد کرده‌اند تا با مفاهیمی به‌روزتر طرف باشیم. از طرف دیگر توانسته‌اند قسمت‌های دوم به بعد را در همان حال و هوای افتتاحیه باشکوه خود حفظ کنند و تصمیمات کلیدی درستی را بگیرند.

گونه جدی می‌گیرد.

قسمت اول این سریال حکم برگ برنده‌ای را داراست که می‌تواند با بسیاری از آثار سینمایی رقابت تنگاتنگی داشته باشد. با اینکه در این قسمت سرعت معرفی دنیای وارونه سریال به مخاطب زیاد است، تعقل قابل تحسین پشت آن، این حماسه یک ساعته را به شدت منطقی می‌کند و ذهن بیننده را برای رویارویی با استدلال‌های گسترده این فصل آماده می‌سازد.

قسمت‌های بعد، از میراث نخستین اپیزود بیش‌ترین بهره را می‌برند و شیوه خود را در ارائه پیچش‌های متفاوت داستانی به کار می‌گیرند. گاهی شاهد استفاده از المان‌های زیرژانرهای متفاوت هستیم و کارگردان به‌خوبی توانسته تعادل مد نظر بین این عناصر را حفظ کند. اتمسفر کلی روایت در کنار طنز عمدتا سیاهش، مسائل را به‌طوری درام‌گونه جدی می‌گیرد و می‌تواند در کنار وحشی‌گرایانه بودن پیشروی داستانش، روی تپش قلب بیننده نیز اثرگذار باشد. در اصل بالانس ایجاد شده بین بخش درام بیش‌تر اجتماعی فیلمنامه و قسمت ابرقهرمان‌محور مثال‌زدنی است و باید کلاهمان را به افتخار تیم سازنده برداریم.

بی‌شک نوشتن فصل اول سریال The Boys کار سختی محسوب می‌شود؛ مخصوصا با توجه به اینکه کمیک‌های «گارث انیس» و «دریک رابرتسون» منبع اقتباس آن هستند. خلق دنیای سریال اما عالی انجام شده. نکته اینجاست که فیلمنامه‌نویسان کیفیت را فدای وفاداری صد درصدی به کمیک‌ها نکرده‌اند و تغییرات راهبردی کارگشایی را در روند کلی روایت ایجاد کرده‌اند تا با مفاهیمی به‌روزتر طرف باشیم. از طرف دیگر توانسته‌اند قسمت‌های دوم به بعد را در همان حال و هوای افتتاحیه باشکوه خود حفظ کنند و تصمیمات کلیدی درستی را بگیرند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.